RSS Home

۱۳۸۸ بهمن ۲۴, شنبه

به نام تو

به نام چاشنی بخش زبان ها        حلاوت بخش معنی در بیان ها
شکرپاش زبان های شکر ریز
به شیرین نکته های حالت انگیز

به شهدی داده خوبان را شکر خند
که دل با دل تواند داد پیوند

نهاد از آتشی بر عاشقان داغ
که داغ او زند صد طعنه بر باغ

یکی را ساخت شیرین کار و طناز
که شیرینی تو شیرین ناز کن ناز

یکی را تیشه ای بر سر فرستاد
که جان میکن که فرهادی تو فرهاد

یکی را کرد مجنون مشوش
به لیلی داد زنجیرش که میکش

تمنا بخش هر سرکش هواییست
جرس جنبان هر دل کش نواییست

چراغ افروز ناز جان گدازان
نیاز آموز طور عشق بازان

کلید قفل و بند آرزوها
نهایت بین راه جست و جو ها

اگر لطفش قرین حال گردد
همه ادبارها اقبال گردد

وگر توفیق او یک سو نهد پای
نه از تدبیر کار آید نه از رای

در آن موقف که لطفش روی پیچ است
همه تدبیرها هیچ است، هیچ است

خرد را گر نبخشد روشنایی
بماند تا ابد در تیره رایی

کمال عقل آن باشد در این راه
که گوید نیستم از هیچ آگاه
« فرهاد و شیرین - وحشی بافقی »

2 نظرات:

raha az jazireh گفت...

akhe dusti baramun munde ke beporsim?

W.F گفت...

وبلاگ نو مبارك! فقط خدا كنه بتونم كامنت بذارم برات الان بايد كجا رو كليك كنم من؟! (تشويش و نيشخند)